ْهوالصابر
چه سخت است زهد و تقوای فاطمه (س) که تصورش را در خیال هم نتوانم
و چقدر صبر و تحمل در برابر آن همه مصیبت، که لحظه ای تحملش را نتوانم
آنگاه که علی (ع) فاطمه (س) را گفت خوردنی چیزی داری؟
- نه بخدا سوگند دو روز است که خود و فرزندانم حسن و حسین گرسنه ایم!
- چرا به من نگفتی؟
- از خدا شرم کردم چیزی از تو بخواهم که توان اماده کردن ان را نداشته باشی
پدرم فرموده چیزی از علی مخواه مگر انکه او خود برای تو آماده کند
یا آنگاه که پیامبر (ص) اجازه ورود به خانه زهرا(س) با یکی از یارانش را خواست
- با کسی که همراه من است داخل شوم؟
- پدر بخدا جز عبایی ندارم
و سرش را با چادر کهنه ای که بر دوش پدر است می پوشاند
- دخترم چطوری؟
- درد می کشم و گرسنه هم هستم
- راضی نیستی که سیده زنان جهان باشی؟
- پدر مریم دختر عمران مگر سیده زنان جهان نیست؟
- او سیده زنان عصر خود بود و تو سیده همه زنانی و شوهرت در دنیا و اخرت بزرگ است.
یا آنگاه که به پدر میگوید:
- پدر سلمان از چادر وصله خورده من تعجب کرد. بخدا پنج سال است در خانه علی به سر میبرم تنها پوست گوسفندی داریم که روزها شتر را بر ان علف می خورانیم و شب روی ان می خوابیم.
...
و چه قدر زندگانی پس از مرگ پدر بر او دشوار بود که پس از شنیدن این جمله از پدر که "دخترم تو نخستین فردی از خاندان من هستی که به پدرت خواهی پیوست" شادمان می شود و لبخند می زند.
و آنگاه که سرور عالمیان را غسل می دهند به نا گاه صدایی از بیرون به گوش می رسد
- بیرون بیایید؛ بیرون بیایید و گرنه همه را آتش میزنم
....
و چه سخت است که دختر پیامبر را از ملکش بیرون کنند و شکایت به جامعه مسمانان برد
در این بلا به جای من ار روزگار بود روز سپید او شب تاریک می نمود
و چه مظلومانه او را به خاک سپردند
شک نیست که لایق نبودند مردانی که فاطمه در بستر بیماری به زنانشان گفت: "بخدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم" پیکر سید زنان عالم را بر دوش خود تشییع کنند
شاید می خواست تا ظهور فرزندش نشان قبرش دور از چشم حق ناشناسان باشد و بفهماند به آیندگان ناخشنودیش از این قوم را.
غدیر
ماه مهمانی خدا
عدالت چه زیبا جلوه می کند
حضرت فاطمه (س) اسطوره صبر
دفتر ایام
کوثر
هوالبصیر
آغاز امامت
بازدید دیروز: 2 کل بازدید :15272