سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأی، در خطا و اشتباه فرو می افتد . [امام علی علیه السلام]
حریم خلوت انس

ْهوالصابر

 

چه سخت است زهد و تقوای فاطمه (س) که تصورش را در خیال هم نتوانم

و چقدر صبر و تحمل در برابر آن همه مصیبت، که لحظه ای تحملش را نتوانم

 

آنگاه که علی (ع) فاطمه (س) را گفت خوردنی چیزی داری؟

- نه بخدا سوگند دو روز است که خود و فرزندانم حسن و حسین گرسنه ایم!

- چرا به من نگفتی؟

- از خدا شرم کردم چیزی از تو بخواهم که توان اماده کردن ان را نداشته باشی

پدرم فرموده چیزی از علی مخواه مگر انکه او خود برای تو آماده کند

 

یا آنگاه که پیامبر (ص) اجازه ورود به خانه زهرا(س) با یکی از یارانش را خواست

- با کسی که همراه من است داخل شوم؟

- پدر بخدا جز عبایی ندارم

و سرش را با چادر کهنه ای که بر دوش پدر است می پوشاند

- دخترم چطوری؟

- درد می کشم و گرسنه هم هستم

- راضی نیستی که سیده زنان جهان باشی؟

- پدر مریم دختر عمران مگر سیده زنان جهان نیست؟

- او سیده زنان عصر خود بود و تو سیده همه زنانی و شوهرت در دنیا و اخرت بزرگ است.

 

یا آنگاه که به پدر میگوید:

- پدر سلمان از چادر وصله خورده من تعجب کرد. بخدا پنج سال است در خانه علی به سر میبرم تنها پوست گوسفندی داریم که روزها شتر را بر ان علف می خورانیم و شب روی ان می خوابیم.

...

و چه قدر زندگانی پس از مرگ پدر بر او دشوار بود که پس از شنیدن این جمله از پدر که "دخترم تو نخستین فردی از خاندان من هستی که به پدرت خواهی پیوست" شادمان می شود و لبخند می زند.

 

و آنگاه که سرور عالمیان را غسل می دهند به نا گاه صدایی از بیرون به گوش می رسد

- بیرون بیایید؛ بیرون بیایید و گرنه همه را آتش میزنم

....

و چه سخت است که دختر پیامبر را از ملکش بیرون کنند و شکایت به جامعه مسمانان برد

 

 صُبَتْ عَلَیَ مَصائبٌ لََو اَنَها    صُبَّت عَلَی الْاَیامِ صِرْنَ لَیالِیا

در این بلا به جای من ار روزگار بود   روز سپید او شب تاریک می نمود

 

و چه مظلومانه او را به خاک سپردند

شک نیست که لایق نبودند مردانی که فاطمه در بستر بیماری به زنانشان گفت: "بخدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم" پیکر سید زنان عالم را بر دوش خود تشییع کنند

شاید می خواست تا ظهور فرزندش نشان قبرش دور از چشم حق ناشناسان باشد و بفهماند به آیندگان ناخشنودیش از این قوم را.

 

 



  • کلمات کلیدی : در خلوت خویش
  • محرم دل ::: جمعه 87/3/17::: ساعت 9:35 عصر

    هوالناظر

    یادش به خیر اون روزا دفتر مشق و املاء و... رو گاهی ورق می زدم ولی طبیعیه که همیشه برمی گشتم به عقب یه نگاهی به صفحات قبل و نمره ها و امضاء معلم و... گاهی هم می شد به جلو می رفتم و صفحه های سفید رو یه نگاه کلی می کردم که چقدر سفید و قشنگه و به این فکر می کردم که بهتر خواهم نوشت...........

    نزدیکای نوروز چه شور و حالی بود. با هر ترفندی بود سعی می کردیم مشق نوروز رو از معلم زود تر بپرسیم و شروع کنیم مثلا از یک تا ده هزار برا درس حساب یا همه مطالب کتاب فارسی تا اونجا که خوندیم

    بعدشم سال تحویل به تنها چیزی که فکر نمی کردیم آینده بود؛ فقط تو حال بودیم؛ چرا؟ چون مشقا رو نوشته بودیم

    به همین سادگی

    ولی الان چی؟

    الان فقط دفتر ایام هست که گاهی ورق می زنم. البته مثل اون روزا مشغله نمیذاره که هر روز ورق بزنم

    باز خوبه که سالی یک بار مجالی میشه برا این کار، این تحویل سال حد اقل این خاصیت رو برام داره

    البته برا بعضی ها خیلی این سال نو لذت بخشه؛ مسافرت رفتن دید و باز دید.... ولی دیگه مثل اون روزا لذت بخش نیست برام

    آخه تا دفت ایام رو ورق می زنم یه کم دلم می گیره

    هر چی بر میگیردم به عقب به نظرم نمره خوبی نمیگیرم خیلی هم بی نظمه

    کاش می شد بعضی ورقا رو کند

    جراُت ورق زدن به جلو هم نیست

    آخه به نظر میاد صفحه های زیادی نمونده

    کاش می شد صفحه های جدید رو با حوصله بیشتری نوشت، آروم تر؛ با تامل بیشتر

    اگر می شد فهمید چند ورق مونده شاید.....

    ولی نه، همین که ندونم چند ورق مونده سعی می کنم بهتر بنویسم

    خدایا توفیق ده در آخرین ورق بنویسم

    استغفرالله ربی و اتوب الیه

     

    از نسیمی دفتر ایام بر هم میخورد

    از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کن

     

     



  • کلمات کلیدی : در خلوت خویش
  • محرم دل ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 8:8 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

    انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر، ان شانئک هوالابتر

    ما کوثر به تو ارزانى داشتیم. پس پروردگار خود را به نماز گرامى دار و قربانى کن. همانا که بدخواه تو ابتر است

    میلاد حضرت فاطمه (س)، کوثر قران، دخت نبوت، همسر ولایت، ام امامت و سرور زنان عالم مبارک باد

    رسول خدا می‏فرمود: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را خشنود کند مرا خشنود کرده و هر کس به او بدی کند به من بدی کرده است

    از رسول خدا پرسیدند: "محبوبترین زنان نزد شما کیست؟" فرمود: "فاطمه"

    قالَتْ فاطِمَةُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها:
    نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ، وَ نَحْنُ وَرَثَةُ اءنْبیائِهِ.

    حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند با خلق او هستیم ، ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم ، ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم

    زیارت نامه حضرت فاطمه (س)

    اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مُمْتَحَنَةُ، قَدِ امْتَحَنَکِ الَّذِى خَلَقَکِ قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَکِ، فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً، وَنَحْنُ لَکِ اَوْلِیاءُ صابِرُونَ، وَمُصَدِّقُونَ لِکُلِّ ما اَتینا بِهِ اَبُوکِ، صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَاَتینا بِهِ وَصِیُّهُ، فَاِنّا نَسْئَلُکِ اِنْ کُنّا صَدَّقْناکِ اِلاّ اَلْحَقْتِنا بِتَصْدِیقِنا لَهُمالِنُبَشِّرَاَنْفُسَنااَنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ، «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ نَبِىِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَلِیلِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ اَمِینِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللّهِ، اُشْهِدُ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَلائِکَتَهُ اَنِّى راض عَمَّنْ رَضِیتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلى مَنْ سَخَطْتِ عَلَیْهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوال لِمَنْ والَیْتِ، مُعاد لِمَنْ عادَیْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ اَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ اَحْبَبْتِ، وَکَفى بِاللّهِ شَهِیداً وَحَسِیباً وَجازِیاً وَمُثِیباً»



  • کلمات کلیدی : در خلوت خویش
  • محرم دل ::: پنج شنبه 86/4/14::: ساعت 12:16 عصر

    خدای من، اون روز وقتی میخواستم تو نمازم سجده کنم یه مورچه کوچولو اومد رو مهرم. من که نمیدونم چرا اومد و چکار داشت؟ چی میخواست بگه؟ ولی سعی کردم سرمو یه جوری رو مهر بذارم که جای اونم بشه و یه وقت اون مخلوق کوچولوتو زیر سجده گاه له نکنم. 

    چرا؟

    چون داشتم نماز می خوندم، باهات حرف می زدم، توجه داشتم که داری می بینی و بعدا توبیخ میشم.

    ولی چرا گاهی به خودم اجازه می دم یه آدم گنده رو له کنم، نابودش کنم، شخصیتشو به لجن بکشم؟ چرا توجه ندارم که داری می بینی؟ چرا توجه ندارم که این از مورچه خیلی بزرگتره؟ چرا توجه نمی کنم خدایی که در سیاهی شب حرکت یک مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه رو زیر نظر داره منو هم زیر نظر داره؟

     خدای مهربان من و خدای مهربان همه انسانها

     قلب من و همه انسان های بی توجه را متوجه خودت کن

    آمین



  • کلمات کلیدی : در خلوت خویش
  • محرم دل ::: پنج شنبه 86/2/13::: ساعت 9:58 صبح


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 2

    بازدید دیروز: 3 کل بازدید :15283

    >> درباره خودم <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    حریم خلوت انس

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<