سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم خواسته دنیا خرده گیاهى است خشک و با آلود که از آن چراگاه دورى‏تان باید نمود . دل از آن کندن خوشتر تا به آرام رخت در آن گشادن ، و روزى یک روزه برداشتن پاکیزه‏تر تا ثروت آن را روى هم نهادن . آن که از آن بسیار برداشت به درویشى محکوم است و آن که خود را بى نیاز انگاشت با آسایش مقرون . آن را که زیور دنیا خوش نماید کورى‏اش از پى در آید . و آن که خود را شیفته دنیا دارد ، دنیا درون وى را از اندوه بینبارد ، اندوه‏ها در دانه دل او رقصان اندوهیش سرگرم کند و اندوهى نگران تا آنگاه که گلویش بگیرد و در گوشه‏اى بمیرد . رگهایش بریده اجلش رسیده نیست کردنش بر خدا آسان و افکندنش در گور به عهده برادران . و همانا مرد با ایمان به جهان به دیده عبرت مى‏نگرد ، و از آن به اندازه ضرورت مى‏خورد . و در آن سخن دنیا را به گوش ناخشنودى و دشمنى مى‏شنود . اگر گویند مالدار شد دیرى نگذرد که گویند تهیدست گردید و اگر به بودنش شاد شوند ، غمگین گردند که عمرش به سر رسید . این است حال آدمیان و آنان را نیامده است روزى که نومید شوند در آن . [نهج البلاغه]
حریم خلوت انس

هوالحق

 

قال المهدی (عج):
 
«اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ»
«الگو و اسوه‌ی‌ نیکوی من دختر رسول خدا است»


  • کلمات کلیدی :
  • محرم دل ::: دوشنبه 89/2/27::: ساعت 12:4 صبح

     

    هوالعلی

     

    حق تعالی گفت درخمّ غدیر

    با رسول الله ز آیات منیر

    ایّها النّاس این بود الهام او

    ز آنکه از حق آمده پیغام او

    گفت کن تو با خلایق این ندا

    هستم این دم خود رسولی بر شما

    هرچه حق گفته است من خود آن کنم

    بر تو من اسرار حق آسان کنم

    جبرئیل آمد همین با من بگفت

    من بگویم با شما راز نهفت

    این چنین گفته است قهّار جهان

    حیّ و قیّوم و خدای غیب دان

    مرتضی ولی عهد من بود

    هر که این سرّ را نداند زن بود

    مرتضی باب علوم مصطفاست

    مرتضی کان کرم بحر صفاست

    مرتضی را بد حسن اسرار دان

    مرتضی را بد حسین اسرار خوان

    مرتضی را بود سلمان تکیه گاه

    بوذر و قنبر غلام خاک راه

    مرتضی را بود جبریلش غلام

    زآنکه استادش بد از سرّ کلام

    تو نمی‌دانی امام خویش را

    بگذر از باطل بگیر این کیش را

    مرتضی داماد و بن عمّ رسول

    مرتضی اسرار حق دارد قبول

    گر تو راه او نگیری بی رهی

    همچوموری اوفتاده درچهی

    رو تو راه راست اینک راستی

    هم بیابی آنچه از حق خواستی

    رو تو راه راست را ازشاه پرس

    گوش کن اسرار او از چاه پرس

    تا برآید نی بگوید فال او

    در معانی جمل? احوال او

    نی همی گوید که اسرارم علیست

    صاف ایمان کرده در کارم علیست

    تو چه دانی چونکه ایمان نیستت

    خود ولای شاه مردان نیستت

    هرکه او را رهنما شیطان بود

    بیشکی او خود ز مردودان بود

    رو تو ترک زرق و این امساک کن

    غیر حق را ازدل خود پاک کن

     ترک مذهبها کن و غوغا مکن

    عالمی را این چنین رسوا مکن

    خارجی و رافضی دیگر مباش

    جوی علم معنی دیگرمباش

    مذهب بسیار باشد مختلف

    این نکو نبود مگر پیش خرف

    مذهب حق یک بود ای هوشیار

    این سخن نقل است از شیخ کبار

    آل احمد جمله یک دین داشتند

    در ره تحقیق تلقین داشتند

    رو چو ایشان مخزن اسرار جو

    مذهب حق را ز هشت و چار جو



  • کلمات کلیدی :
  • محرم دل ::: دوشنبه 88/9/16::: ساعت 12:8 صبح

     هوالغنی

    ماه رمضان را ماه ضیافت خدا نامیده اند

    و چه ضیافتی خواهد بود اگر درک کنیم مفهوم آن را

    ضیافت الله اش مینامیم و در آن چه ضیافت هایی بر پا می شود، هر کسی به وسع خود و وسع اطرافیان یا میزبان است و یا مهمان ویا هردو برایش میسر می شود

    مهمانی های خانوادگی، سفره های رنگارنگ

    مهمانی های عمومی تر و سفره های رنگارنگ تر

    چقدر دغدغه داریم که افطار چه بخوریم و سحر چه

    چه بخوریم که روزه را بخوبی به سر بریم، ضعف نکنیم

    بعضا غافل از اینکه در همسایگی مان یا در شهرمان کودکی گرسنه خفته است و یا شاید گرسنگی خواب از سرش ربوده است، شاید هم منتظر است چرا که ماه رمضان است و ماه انفاق

    هر چند از روزه گرفتن چه بسا ترک سایر معاصی را فراموش میکنیم

    غیبت، تهمت، دروغ ....

    ولی گرسنگی کشیدن را تمام و کمال اجرا میکنیم

    کاش فلسفه اش را فراموش نکنیم

     

    اللهم اغن کل فقیر

     

     

     



    محرم دل ::: چهارشنبه 88/6/11::: ساعت 10:27 عصر

     به نام عادل مطلق

     

    وقتی صحبت از عدالت به میان آید همه را شیفته آن می بینی

    چه زیبا جلوه می کند این واژه

    همه آرزوی حکومت عدل را دارند

    ولی

    عدل علی (ع) را پیروان او برنتابیدند که همانا تجلی عدل خداوند بود

    همانان که ایشان را می دیدند و چه بسا پیامبر (ص) را هم دیده بودند.

    ما ندیدیم ولی شیفته اوییم و عدالتش را وصف می کنیم

    کسانی که صداقت را در گفتار و کردار علی (ع) دیدند، شیفته او بودند ولی تحملش نکردند

    من چه؟ من که ندیده شیفته اویم چه؟ ایا اگر اکنون بود تحملش می کردم؟

    در کدام صف بودم؟  صف شیعیان یا خوارج؟

    در سقیفه اگر بودم ملاک را تقوی میدانستم یا قومیت؟

    در جنگ جمل در کنارش بودم یا روبرویش؟

    شاید بدون اندیشیدن بگویم در کنارش ولی آیا اعمالم هم همین را می گوید؟

    آیا تا بحال در برهه ای از زمان به عدالت رفتار کرده ام؟

    نمیدانم

    سخت است پاسخ دادن به این سوالات

    اندیشیدن می خواهد در اعمال و رفتار خویش، در گذشته خویش

    خدایا چقدر سخت است حتی اندیشیدن به آن

    چه سخت است به عدالت رفتار کردن

    حتی تصمیم برای اجرای عدالت سخت است

    این روزها چه سخت می گذرد

     

     

     



  • کلمات کلیدی : عدالت، علی (ع)، سقیفه، شیعیان، خوارج
  • محرم دل ::: جمعه 87/12/9::: ساعت 12:4 صبح

    ْهوالصابر

     

    چه سخت است زهد و تقوای فاطمه (س) که تصورش را در خیال هم نتوانم

    و چقدر صبر و تحمل در برابر آن همه مصیبت، که لحظه ای تحملش را نتوانم

     

    آنگاه که علی (ع) فاطمه (س) را گفت خوردنی چیزی داری؟

    - نه بخدا سوگند دو روز است که خود و فرزندانم حسن و حسین گرسنه ایم!

    - چرا به من نگفتی؟

    - از خدا شرم کردم چیزی از تو بخواهم که توان اماده کردن ان را نداشته باشی

    پدرم فرموده چیزی از علی مخواه مگر انکه او خود برای تو آماده کند

     

    یا آنگاه که پیامبر (ص) اجازه ورود به خانه زهرا(س) با یکی از یارانش را خواست

    - با کسی که همراه من است داخل شوم؟

    - پدر بخدا جز عبایی ندارم

    و سرش را با چادر کهنه ای که بر دوش پدر است می پوشاند

    - دخترم چطوری؟

    - درد می کشم و گرسنه هم هستم

    - راضی نیستی که سیده زنان جهان باشی؟

    - پدر مریم دختر عمران مگر سیده زنان جهان نیست؟

    - او سیده زنان عصر خود بود و تو سیده همه زنانی و شوهرت در دنیا و اخرت بزرگ است.

     

    یا آنگاه که به پدر میگوید:

    - پدر سلمان از چادر وصله خورده من تعجب کرد. بخدا پنج سال است در خانه علی به سر میبرم تنها پوست گوسفندی داریم که روزها شتر را بر ان علف می خورانیم و شب روی ان می خوابیم.

    ...

    و چه قدر زندگانی پس از مرگ پدر بر او دشوار بود که پس از شنیدن این جمله از پدر که "دخترم تو نخستین فردی از خاندان من هستی که به پدرت خواهی پیوست" شادمان می شود و لبخند می زند.

     

    و آنگاه که سرور عالمیان را غسل می دهند به نا گاه صدایی از بیرون به گوش می رسد

    - بیرون بیایید؛ بیرون بیایید و گرنه همه را آتش میزنم

    ....

    و چه سخت است که دختر پیامبر را از ملکش بیرون کنند و شکایت به جامعه مسمانان برد

     

     صُبَتْ عَلَیَ مَصائبٌ لََو اَنَها    صُبَّت عَلَی الْاَیامِ صِرْنَ لَیالِیا

    در این بلا به جای من ار روزگار بود   روز سپید او شب تاریک می نمود

     

    و چه مظلومانه او را به خاک سپردند

    شک نیست که لایق نبودند مردانی که فاطمه در بستر بیماری به زنانشان گفت: "بخدا دنیای شما را دوست نمی دارم و از مردان شما بیزارم" پیکر سید زنان عالم را بر دوش خود تشییع کنند

    شاید می خواست تا ظهور فرزندش نشان قبرش دور از چشم حق ناشناسان باشد و بفهماند به آیندگان ناخشنودیش از این قوم را.

     

     



  • کلمات کلیدی : در خلوت خویش
  • محرم دل ::: جمعه 87/3/17::: ساعت 9:35 عصر

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 11

    بازدید دیروز: 3 کل بازدید :15292

    >> درباره خودم <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    حریم خلوت انس

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<